سر درگمی (شنبه 86/8/19 ساعت 8:1 صبح)
از ساعت ۴ صبح دم در بیمارستان همراه مادر پیرش صف واستاده بود تا نفر اول باشه !
البته باید اینکار رو می کرد ، ناراحتی قلب مادرش رو باید درمان می کرد …
ساعت ۸ صبح شده بود و صدای داد و بیداد مردم …
تازه فهمید خیلی ها هم مثل خودش تو صف هستن !
وقتی در باز شد آدم هایی رفتن تو که اصلا تو صف نبودن ، با یه یادداشت و ….
طفلک جایی رو نداشت که مادرش رو ببره ، همون جا خوابید تا فردا دوباره اول صف باشه !
نویسنده: مصطفی فوائدی